از همان روزگاران کهن که جهانیان با گاتها و پیام خردمندانه آن آِشنا شدند، همواره آنرا ستوده اند! کمتر جایی مشاهده شده است که کسی توانسته باشد حتی انتقادی به کلام گاتها و زرتشت داشته باشد. با هم نگاههای بزرگان جهان را مرور می کنیم:
ویلی دورانت: دین زرتشت، دینی با فروشکوه بود که همچون دیگر دینها که سرشار از درونمایه خونریزی و بتپرستی و خرافهگرایی بودند، روی خوشی با این ناشایستها نداشت و پاک و پاکیزه بود. زردشت این دستور طلایی را داده است که آنچه را برخود نمیپسندی، بردیگران روا مدار. خویشکاری هرکسی سه سویه است: 1- با دشمن چنان رفتار کن که دوست گردد. 2- بدجنس را به راستی و درستی رهبری و راهنمایی کن و نادان را به دانایی.3- و سومین بخش آن است که بزرگترین برتری، پارسایی و پرهیزکاری است و پس از آن راستگویی وراست کرداری.
سرپرسی سایکس: از دید من بسیار دشوار است که بتوان کسی را یافت که بتواند آموزشهایی بالاتر از آموزشهای زرتشت برای مردم پیداکند. سروده های این مرد بزرگ بی گمان جاویدند و هیچگاه گرد سالها برچهرهاش نخواهد نشست که آنرا پنهان دارد.
ارزش سرودههای زرتشت در پاکدلی گوینده و راستی بنیادینی است که اوسخت باور داشته است.
نیچه: زردشت بزرگترین پیامبر هوشمند و تیزهوشی است که پایههای گسترده اندیشه سازنده و مردمیش تاکنون برای باختر استوارترین ستون زندگی بوده است. اندیشه زردشت آموزشهای بزرگی برای نیک زندگی کردن، نیک در پیوند بودن، نیکرفتار داشتن ونیک سخن گفتن و بالاتر از همه، چگونه ارج و ارزش نهی به دیگران است. او هیچگاه در هیچ سخنش از به کاربردن پیدرپی «راستی و درستی» خودداری نکرده وپیوسته همه مردم را بدین سو خوانده است.
در سخن زردشت، شکوهی یافت میشود که در کمتر سخنی میتوان یافت.
هرتسفیلد: پشتکار و کوششهای خستگیناپذیر، از فروزههای درخشان ایرانیان میباشد که برپایه راستی و درستی استوار شده است که همه آنها پرتوی از آیین شکوهمند و پرفروغ زردشت است.
وتین آمریکایی: زردشت از همه نگرها ستودنی است. سه سخن رسا و روان و شکوهمند او: پندار نیک –گفتار نیک- کردار نیک، پایه و بنیاد همه دینها ست و هیچ خردمندی نتوانسته است چیزی بر آن بیفزاید.
هرتل: از لا به لای گاتها به خوبی روشن میشود که یک مرد تیزهوش و هوشمند، پرتلاش، نیکخواه، خیراندیش، مهربان، مهرورز، مهرجو، پاکدل، نیککنش، سخن میگوید که با خرد راست است و با دیگران نیز از روی راستی سخن میگوید.
زردشت به هواداری از راستی و درستی و فروزههای نیک سر برافراشت و آسودگی و آسایش را برای مردم آرزو کرد. منش او در پایه بلندی و برفراز دانایی ساخته شده و دور از هرگونه سستی و زبونی که بیشتر مردم به آن دچارند، استوار گشته است. او از خونریزی و آزار، زبونی و خواری، بردگی و پستی و از آیین اهریمنان سخت رویگردان بود و با آنها پیکار میکرد.
پروفسور میه: فروزههای ایرانیان باستان ستایش آمیزند. ولی باید دانست که انگیزه آنها ، آموزشهای نیک خواهانه و مردمی زردشت میباشد.
زردشت از منشی والا برخوردار بود که توانست بر دل مردم رخنه نماید وآنها را به سوی خود و آفریدگار مهربان و نیک خواهش بکشاند.
ولتر: زردشت پیوند خود را با اهورا مزدا بیشتر برپایه دوستی استوار کرده بود. او از خدای خود یاری و پشتیبانی می خواست، آنگونه که دوستی از دوست خود میخواهد. او در فروتنی به اهورامزدا، پاکدل و یکرنگ بود.
جکسون: بودا و کنفوسیوس و سقراط که جویندگان نور و فروغ و روشنایی بودند. از پایههایی بلند و سرکشیده برخوردار بودند، ولی باید پذیرفت که زردشت از همه آنها بالاتر و والاتر وارزشمندتر بود. او بی گمان یکی از آموزگاران بزرگ خاوربه شمار میآید.
پروفسور شدرخاور شناس سرشناس و بلندآوازه آلمانی: دوهزارسال است که میان آفریدگار و آفریده یک شکاف بزرگ و ژرفی در مغز ما باختریان یافت میشود که هیچگاه نتوانستهاند آنرا از میان بردارند. آفریدگاری پاک، اشویی شکوهمند و والا و این سو، آدمی بیچاره، زبون، پست، خوار، گناهکار و نیازمند مهر و آمرزش که آفریده نام دارد . تنها گاهی بودهاند خردمندانی که کوشیدهاند به گونهای این شکاف را که امید پرکردنش را هرگز نداشتند، بجهند. کوشش این گروه از اندیشمندان به بینشمندی پایان یافته است. در بینشمندی تلا ش میشود تنش میان آفریده و آفریدگار از میان برداشته شود.
شکوهمندی آیین زردشت در این است که هیچگاه چنین شکافی در آن یافت نمی شود و دربرخورد او با اهورامزدا نمیتوان جای تهی دید. گفتار زردشت از یک والایی شگفت انگیز و ستایش آمیز بینشمندی برخوردار است. او جدایی میان آفریدگار و آفریده را چنان از میان برداشته است که در همان زمان که آدمی با اهورامزدا به سخن می نشیند و برای او شکوهی میپندارد که میتواند او را از خدایش دور نماید، بسیار به او نزدیک است. زیرا سخن گفتن با او بمانند گفتگوی دو دوست است که هردو با هم سخن را رهبری میکنند. بنابراین وارون اندیشه ما باختر نشینان، میان آفریدگار و آفریده در آیین زرتشت، هیچگونه شکافی به چشم نمیخورد.
در آیین زرتشت خدا دور از آدمی و برون از نیروی او و توانایی آگاهی او و دور از جهان هستی نیست. آفریده به سادگی اورا در ژرفنای زندگی روزانه خود مییابد و میبیند.
هوشمندی و هوشیاری و دانایی و فرزانگی زرتشت آن است که از آفریدگار، چیزی شگفت آمیز نساخته است تا آدمی اورا از خرد دور ببیند و دسترسی به اورا با آه و ناله و زاری و لابه و یا با ستایشهای زبونانه و نیایشهای پستی آمیز و همراه خواری و سرسپردگی دریابد. همین کار خود شکوه والایی و خردمندی زردشت را نشان میدهد.
پروفسور میلز: پیام و سخن زرتشت از ارزشی شکوهمند و والا و دلنشین برخوردار است. خود او دارای آنچنان منشی نیرومند و نهادی توانا ورفتاری استوار بود که توانست سخنانی تا این اندازه شیوا و گیرا و مردمی برزبان روان سازد و به دنباله آن شاه توانایی چون گشتاسب را به خود فریفته نماید.
بارتولومه: نوآوری زرتشت که بسیار ستایش آمیز میباشد، در آن است که به جای خدایان بیشماری که(در ایران آن زمان) یافت میشد و دربرابر بتپرستی بتپرستان (در نزد برخی ملت های غیر ایرانی ) ، یک آفریننده دانا یا اهورامزدا را جانشین کرد و از او خوبی و خوشی مردمان را درخواست نمود.
مارتین هوگ خاورشناس آلمانی: آیین زرتشت، کیش یکتا پرستی است که هیچ دینی دیگر از دیدگاه پاکی و آراستگی و مهر و راستی به پایه آن نمی رسد. این دین به راستی نابترین و پاکترین دینهاست.
هومباخ: درگاتها این سرودهی باشکوه زردشت، یک آفریدگار یافت میشود که اهورامزدای نیک خواه و خیراندیش است. آموزش های او برترین آموزشهای نیک و برجسته درراه یک زندگی پاک و آراسته و درست و شایسته است که بازدههای درخشان آن نیک آشکار میباشد.
اورا میتوان یک استاد مهر و پاکدلی خواند که جز درراه راستی و درستی گام ننهاد و از اهورامزدا جز خوشبختی مردمان روی زمین را نخواست.
گوته: دانشمند بلند آوازه آلمانی، سخت فریفته گفتار و سرودههای زرتشت بود و اورا مردی بسیار بزرگ و نوشتههایش را شکوهمند بازنمود کرده است. گوته، زرتشت را خردمندی به شمار میآورد که جهان خرد کمتر همانند اورا به خود دیده است. او در همه جا از کسی نام میبرد که هماره دراندیشه خوشبختی و آسایش مردم بوده است و جز راستی و پاکدلی سخن نگفته است.
نیبرگ: زردشت بی گمان بالاتر و برتر ازیک پیمبر بوده که چنین سخنان شکوهمند و برجستهای را برزبان روان کرده و با خردمندی وبینش گسترده، آموزش مهرورزی وبرادری و دوستی داده وبرنهاد راستی ودرستی تکیه نموده و آنهارا راهنمای مردمان نموده است.
میله فرانسوی: زرتشت هم در راه پالایش اندیشه آدمی و هم سازندگی جهانی که در آن زیست میکند،گام برداشت . او هم با قربانی کردن چهارپایان به پیکار برخاست و آنرا کاری ناشایست و ناپسند به شمار آورد وبا توانگران و گروه سرمایه دار جنگید و در راه آزادی نیروها و آدمیان تلاش کرد.
او بزرگتر از آن است که بتوان درباره اش به گفتگو نشست.
رودلف: با آنکه زرتشت از گروه توانگران و برجستگان بوده ولی با این رو هیچگاه از هواداری تنگدستان و مردمان نیازمند و هم چنین کشاورزان و رمهداران دست نکشید و پشتیبان سرسخت آنان بود. سخن او دلنشین و سرشار از راه و روش مردمی است.
توماس هاید: این نویسنده بزرگ انگلیسی درباره زرتشت می گوید: که در آن منش او را سخت میستاید و اورا اندیشمندی بزرگ به شمار میآورد. او مینویسد که خداوند زرتشت را برای مردم ایران برگزید، زیرا ایرانیان از یک آگاهی بزرگی درباره خداوند برخوردار بودند. این مردم با خرد، سزاوار مرد خردمندی چون زردشت بودند.
مولتون: پیام زرتشت، چیزی جز آوای برادری، برابری و مردمی و آزادی نبود. او یک آموزگار ارزندهای بود که جز به آموزش مردمی نمی اندیشید. این فرزانگی و خرد به آشکارایی در همه سروده های ارزشمند او به چشم میخورد.
زردشت میکوشید آدمیان را به راه راست رهبری نماید و راه راست جویان را به شنیدن پیام بزرگش آشنا و دلبسته نماید و نشان دهد که پیروی از آن زندگی جاوید را فراهم میآورد.
زرتشت چون دیگران راه و روش و رسم آیین افسونگری و جادوگری وبیهودهگویی برای فریب مردم را نداشت وخودرا پیشوای دینی نمیدانست که با جهان ناشناخته در پیوند است . همه آوا و پیام او، آوای مردمی و آزادی و راستی بود که دردیگر آیینها چندان به چشم نمیخورد.
التهیم: سرودههایی به این ژرفنایی واستادی و با روانی بیهمانند دراین دوران تنها از کسانی برمیآید که نیک پرورش یافته باشند و از خانوادة نژادهای باشند که از آموزش و پرورش نیک برخوردار باشند. سرودهای زرتشت از یک مایه بنیادین بینشمندی و ادبی کم مانند بهرهور است که با دوران هند و اروپایی پیوندی ناگسستنی دارند. بی پروا میتوان گفت که درونمایه گاتها از یک گفتار جهان برین برخوردار است که به اندیشه این مرد بزرگ رخنه کرده و درآن جای گرفته است. زرتشت اندیشمندی یکتا و بیهمتا و درشناسایی و روشننگری بسیار برجسته و والا بود. از این رو پیشوای بی چون وچرای کسانی شد که با ژرفبینی و ژرف نگری به جهان نگریستند و پایهگزار بینشمندی شدند.
ولتر: این نویسنده سرشناس و بلند آوازه فرانسوی درنیمه سده هیجدهم به ستایش زرتشت پرداخت و نوشت که او مردی والا و آزاده بود که سدهها پیش از میلاد مسیح (آغاز سال میلادی) به ساختن اندیشهها و سازگار کردن مردم با هم و استوار نمودن پیوندهای مردمی دست زد. او اندیشمندی راستگو، راستکردار و پاکدل بودکه جز به نیکی و خوشبختی مردمان نمیاندیشید و جز به راه راست رهبری نمیکرد. او هیچگاه برای سودجویی گام برنمیداشت و هماره از یزدان خود راه خوشبختی و پاکی و نیکخواهی را برای مردمان و برای گمراهان درخواست میکرد. ژرف بینی و روشننگری او از لابه لای همه سرودههایش بخوبی آشکار شد. او مردی بسیار بزرگ بود باید گفت بسیار بزرگتر از آنچه که شاید ما بیندیشیم.
لومل: اندیشه زرتشت از یک فلسفه والای نیک کنشی و نیک سرشتی برخوردار است تا دینی. گاتها از آنچنان ژرفی اندیشهای توانا و از هنر ستایشآمیز شیوایی و روانی و رسایی سخن برخوردارند که نمیتوان با هیچ چیز دیگر همانند و برابر کرد و به سنجیدن پرداخت. زرتشت از یک پرورش بنیادین نیککنشی بهره ور بود که در سرودههای دلنشین به خوبی به چشم میخورد. از این رو اورا بالاتر و والاتر از همه دیگران نشان میدهد.
زردشت یکتاپرستی فرازمند و بلند پایه بودکه ارزش فراوان به رمه و گله میگذاشت و از ته دل آنها را دوست میداشت. از این رو هیچگاه نمیخواست که آنها را برای خدایی که نیاز ندارد قربانی کنند. او با سرسختی با آیین قربانی کردن، دشمنی میورزید و نبرد میکرد.
مزدا درسخن زردشت در چم دانا میباشد ومزداپرستی درچم ستایش دانایی و خرد است. او درست کردن خدارا به گونه آدمیان در اندیشه ها از میان برداشت. درسخن او شکوه آفریدگار هماره با ژرفترین شیوه آشکار است. او هیچگاه با آه و ناله و زاری و لابه با اهورا مزدا به سخن ننشسته است و خود را خوار و پست و بیچاره نشان نداده است. درآیین زردشت، پاکی و پارسایی وباور برای خودنمایی و فریب نیست. هرکس باید منش و کردار نیک و شایسته داشته باشد و آنها را نشان دهد. هرکس باید درخود دگرگونی بنیادین پدیدآورد تا روان پاک و کردار نیک خودرا بتواند پیشکش اهورامزدا نماید.
بروز شهریور ایزد از ماه اردی بهشت 3743 زرتشتی
:: برچسبها:
بزرگان جهان درباره ی اشو زرتشت چه می گویند ,